من بخاطر سلامتی کوهنوردی نمی کنم، بخاطر کوه نیازمند سلامتی هستم.
اگر قرار باشد برای رفتن به کوه مجبور به تحمل خصوصیات منفی و غیر منصفانه چند نفر دیگر باشم، به راحتی کوه را کنار می گذارم.
چند کیلومتر دویدن و چند تا وزنه زدن برایم کافیست.
ریا و دروغ در محیط کار و اجتماع به اندازه کافی وجود دارد. نیازی نیست در کوه یا در مسیر کوه هم شاهد رفتارهای منزجر کننده انسانی باشم. اصلاً من کوه می روم که از این جامعه و تمدن عجیب و غریبش دور باشم، به نوعی به بهانه کوه، می روم که گم شوم. حالا شاید با یکی دو نفر هم همراه شوم.
کوه رفتنی که دوباره مشکلات مبتلابه محیط کار و جامعه و تحصیل را پیش چشمم بیاورد به درد من نمیخورد. می روم که خودم باشم. دنبال هیچ هویتی در کوه نیستم، این من هستم که به سرما و ارتفاع کشنده هویت می بخشم.
زندگی شهری در جهان سوم به اندازه کافی با جوامع پیشرفته تفاوت دارد لیکن کوهنوردی و صخره نوردی در همه جوامع به شکل مشابهی انجام می شود.
در شهر شاید اسیر مختصات فرهنگی و اجتماعی جهان سوم باشم ولی در ارتفاع و روی سنگ و صخره و دیواره و یخ و برف جهان اول و پیشرفته خودم را دارم.
کلماتی از یک کوهنورد...برچسب : نویسنده : mortezasalehia بازدید : 196